85/9/2
12:53 ع
هفته بسیج بر دریا دلال بسیجی گرامی باد
بسیجیان کبوتران حرم عشقند وعاشق پرواز
حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف)
تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقینا از برکات و الطاف جلیة خداوند تعالی بود که برملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد . حقیقتا اگر بخواهیم مصداق کاملی ازایثار، خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهد بود .
من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه می خورم و از خدا می خواهم تا مرا با بسیجیانم محشور گرداند،چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجی ام .
اگر بر کشوری ندای دلنشین تفکر بسیجی طنین اندازد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید والا هر لحظه باید منتظر حادثه باشیم . بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد .
85/9/1
4:17 ع
انا لله و انا الیه راجعون
ارتحال ملکوتی مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ میرزا جواد تبریزی قدس سرَه را تسلیت عرض میکنیم .
به گزارش خبرگزاری آینده روشن، آیت الله جواد تبریزی که به علت بیماری در بیمارستان کسری تهران بستری بود، شب گذشته (دوشنبه شب) پس از طی یک دوره طولانی بیماری به جوار رحمت حق شتافت.
به گزارش خبرگزاری آینده روشن، حضرت آیت الله جواد تبریزی در سال 1305 هجرى شمسى در شهرستان تبریز چشم به جهان گشود.
تحصیلات علوم جدید را در شهر تبریز به پایان رساند و در سن 18 سالگى در سال1323 شمسى وارد مدرسه طالبیه تبریز شد و طى چهار سال مقدمات و مقدارى ازسطح را به پایان رساند.
در سال 1327 شمسى به حوزه علمیه قم عزیمت کرد و دوره سطح را در آنجابه پایان برد و دردرس خارج آیة اللّه حجت وآیة اللّه العظمى بروجردى شرکت کردودرکنار آن به تدریس دوره سطح پرداخت .
وى در سال 1332 شمسى براى ادامه تحصیل به نجف اشرف مهاجرت کرد و در درس اساتیدى چون : آیة اللّه العظمى سیدابوالقاسم خوئى و آیة اللّه سید عبد الهادى شیرازى شرکت نمود.
آیت الله تبریزی یکى از شاگردان برجسته آیة اللّه خوئى به شمار مى رفت که پس از 23 سال حضور دائم درحوزه نجف درسال 1355 شمسى هنگام مراجعت از زیارت حضرت امام حسین (ع )به سمت نجف توسط رژیم عراق دستگیر و به ایران فرستاده شد .
وى پس از مراجعت وارد حوزه علمیه قم شد و درس خارج فقه و اصول ایشان یکى از پر رونق ترین درسهاى حوزه علمیه قم به شمار می رفت.
حضرت آیت الله تبریزی ارادت خاصی به اهل بیت (علیهما السلام) داشت و همه ساله در سال روز شهادت حضرت زهرا (س) به راهپیمایی سوگوارانه و عزاداری در رحلت ایشان می پرداخت.
منبع : http://www.bfnews.ir/vdchinkjldiljknlnglggfmhjfdgpfhklhlolnekonglicaphfgbabjbibjbeognonebmnhnooedohbhcnlpekolgbjhbibaaokefbenh.html?PHPSESSID=a88c9a9d5bda13a0c849a4379a062117
85/9/1
9:0 ص
....وباز در این میان حزب الله تنها وغریب است وبا آن چوب زیر بغل وپای مصنوعی ودست فلج و
وچشم پلاستیکی و....موی کوتاه و محاسن و لباس فقیرانه ولبخند معصومانه ، مظهری است از یک
دوران سپری شده که با خونین شهر آغاز شد ودر والفجر ده به پایان رسید...
"شهید آقا سید مرتضی آوینی "
*******************
تهران – دانشگاه امام حسین (ع) – مزار شهدای گمنام......
بس هوا دل ابری شده بود.....نیاز به باریدن داشت.......
هر کدوم از رفقا یه سمتی رفتند تا خلوت کنن با شهدا....من هم طبق معمول روی نیمکت نشسته بودم....
صدای گریه و ضجه زدن هر از چند گاهی بلند میشد....شاید این بنده خدا هم مثل ما دلش گرفته.....اما مابین
این صدای گریه..صدای سرفه هم بود....؟؟؟
حس کنجکاوی...سرمو بلند کردم ببینم کیه .....؟؟؟؟؟؟؟؟
نشسته بود روی زمین ...زنجیر های دور مزار وتو دستش گرفته بود وسرشو تکیه داده بود به ستون....چفیه هم رو سرش انداخته بود...
زمزمه میگرد..داد میزد...ضجه...سرفه.... سرفه....سرفه (سرفه ،سرفه یه آدم سرما خورده نبود...؟؟؟؟؟؟)
" منو جا گذاشتید....این نیست رسم رفقات....." یه حسی میگفت خیلی غریبه ...نمیدونم چرا....
یه دفعه شدت سرفه هاش بیشتر شد..... دیگه انگار نمیتونس نفس بکشه.....لیوان آب کردم واومدم سمتش....
حاج اقا...آقا....براتون آب آوردم...بخورید سرفه تون بند بیاد...
یه نگاه و لبخند مهربون تحویلم دادو گفت ممنون....تو نگاهش خیلی حرف بود.... شاید میشد بفهمی که از قافله رفقاش عقب مونده....
گفت: این سرفه ها یادگاریه جنگ..... با آب خوردن بند نمیاد....بنده خدا ....از عزیزان و جانبازان شیمیایی بود....
نمیدونم ولی اصلا حس خوبی نداشتم.... شاید خجالت وشرم بود این حس....
جانبازایی که صدای نفسشون....صدای سرفه هاشون....صدای چرخ ویلچراشون ....صدای .....شاید باز تلنگر باشه برای من که.... یادت نره مدیونی ....
شهدا فقط شرمنده شما نیستم....جانبازا شرمنده شما هم هستم.....
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!
یاد این شعر استاد بزرگوار "علیرضا قزوه" افتادم...
ماهیای سرخ عاشق *** تو حوضی از اسیدن
دلشون یه دریا درده *** کی میدونه چی کشیدن؟
میدونی چه سوزی داره؟ *** بی صدا ترانه خوندن؟
میدونی چه دردی داره؟ *** تو آتیش نفس کشیدن ؟
************
اینایی که پر شکستن مگه کمتر از شهیدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منبع : http://sohada.parsiblog.com
پیام رسان